عرفان گلي ماعرفان گلي ما، تا این لحظه: 10 سال و 1 روز سن داره
ني ني وبلاگمونني ني وبلاگمون، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

پسرم عرفان

بالاخره اومدیم برای شروع نه ماهگی عرفانی..................

سلام سلام سلام همه دوستانم سلام. همه مامانای گل سلام همه عزیزانی که توی این مدت غیبت من پیام دادن سلام دوستانی اس ام اس دادن سلام . شرمنده همه دوستان و پسرم هستم. اول اینکه کارم خیلی دنگ و فنگ داره و یه مدت بعد ناهار دوباره میرفتم سرکار تا هم جا بیفتم و هم کارای عقب افتاده تموم بشه.تازه اونقدر وقت ندارم که به کارای عرفان و خونه برسم و درسته حسابی وقت نداشتم از عرفان عکس بگیرم لذا شرمنده شدم. تازه سیستمم هم مشکل داره و گاهی هفته ای یه روز بزور میتونم روشنش کنم . انشالله بعد از عید یه لب تاب خوب میخرم و راحت میشم. سر دوستان را درد نیارم که بعد از یک ماه اپ شدن دوست دارم با عکس بیام که بزرگ شدن عرفان به روایت تصویر قشنگتره. اینجا 10 دیماه...
8 بهمن 1393

فعاليتهاي عرفاني به روايت تصوير در ماه هشتم زندگي

سلامبه  دسته گلاي قشنگ باغهاي زندگي و خصوصا به گل باغ زندگي خودم.   اينجا 10 اذرماهه و اقا به پشتي كه تكيه اش ميدم مي ايسته و از ترسش نميشينه و با نوارهاي زرزري بازي ميكنه اينجا 14 اذره و اقا كادوي زندايشو اولين با مي پوشه در حاليكه اولين كادو روي سيسمونيش بود و چون سايز 3 بود الان اندازه اش هست. اقا كشو و كابينت رو دوست داره و باز باشه حمله ميكنه و اينم توپ هاي رنگيش هست كه براي خودم هم جالبه و باهاش بازي ميكنم خوشش مياد و دنبالشون ميره اينجا روي تخت مامان و بابايه كه مامان زيادخوشش نمياد كسي بروي تختشون البته خب اقا عرفان استثنا هست و خب نرده رو هم دوست داره چيكارش كنم پسري آماده حمله هست سوم ا...
1 دی 1393
1530 11 16 ادامه مطلب

اولين مرواريد پسري در اولين روز زمستان و اول ماه نهم

سلام . دوستان عزيزم ميدونين كه امروز اولين روز كاريم بود. ساعت 6 صبح براي نماز بلند شدم و بعد پسري بلند شد و شير خورد و خولبيد . بعدش لاي پتو پيچيديم و بردم طبقه پايين خونه مامانم و پيش خواهرم گذاشتم كه چشماشو باز كرد ولي خوابش برد چون خوب شير خورده بود و تا ساعت 7 يكم غذا گذاشتم براي ناهار و چاي براي صبحانه گذاشتم و ظرفا رو شستم و بعد ساعت 7 و نيم رفتم سر كار . اولين روز خوب بود وخودم خوشم اومد. من كارمو دوست دارم. چون يه كار عملي هست و در ارتباط با سلامتي مردم هست. ساعت 2 و نيم اومدم خونه و ناهار خوردمبه اتفاق عرفاني و باباش كه زحمت كشيده بود و با اون دستش برنج رو پخته بود. بعد از ظهر رفتم ارايشگاه و اومدم چاي دم كردم خونه مامان و هم براي ...
1 دی 1393

تغذيه تكميلي در ماه هشتم و نهم و دهم زندگي كودك

ماه هشتم زندگي (پايان 7 ماهگي تا پايان 8 ماهگي) در اين ماه برنامه غذايي شيرخوار متنوع‌تر و قوام غذاها بيشتر مي‌شود. مثلاً مي‌توان انواع سوپ‌‌هاي غليظ‌تر از قبل را (به غلظت حليم) با استفاده از گوشت و انواع سبزي‌‌هاي نشاسته‌اي مانند سيب‌زميني، كدو حلوايي، نخود فرنگي (نخود سبز) و نيز پوره انواع سبزي‌‌هاي گفته شده را تهيه كرد. زرده تخم‌مرغ، جگر، ماست، پنير پاستوريزه كم نمك، خرما، ميوه يا آب ميوه نيز در اين ماه به برنامه غذايي شيرخوار اضافه مي‌شود و او در اواخر 8 ماهگي مي‌تواند از غذاهاي انگشتي استفاده نمايد. دفعات تغذيه و مقدار غذا دفعات تغذيه سه با...
30 آذر 1393

چندتا عكس جديد به درخواست مهديس جون

سلام به همه عزيزان ما بازم اومديم. اينجا پسري بيسكويت مادر ميخوره اما خب اكبنده. باز ميكنم و با ماست و اب جوش نرم ميكنم و حسابي ميخوره   اينجا آقاسوپ رو رويت كردن و با بيتابي دارن خودشون رو براي خوردن مي رسونن اينجا آقا ليموشيرين ميخورن و خيلي هم دوست دارن. البته بگو چي دوست ندارن؟ ديگه وقتي به پوست پرتقال رحم نمي كنن؟!!!!!!!!!!!!!!!! و اينجا ليموشيرينش افتاده و تا دستش بدي سيستمش بهم ميريزه. اينجا آقا خوابشون مياد و اينجا خوابيدن. عرفاني عادت داره وقتي خوابش مياد الكي گريه ميكنه و اويزونم ميشه. وقتي هم بالش ميزارم روي پام و صداش ميكنم با گريه مياد و وقتي ميره روي بالش سريع سرش رو ميده يه...
7 آذر 1393
3460 13 34 ادامه مطلب

بهداشت رفتن عرفاني و جدول رشد پسري

سلام عزيزان دوستاي گلم. ببخشين كه اين روزا زياد ميام اخه دوماه ديگه اينقدر فرصت ندارم كه تند تند بيام. عرفاني اماده بهداشت رفتنه. بقول مامان ارش موقع لباس عوض كردن و لباس پوشيدن عصباني ميشه و بيقراري ميكنه. سن دور سر وزن قد بدو تولد 35 2.8 45 2 ماهگي 38 4.0 56 4 ماهگي 41.5 5.450 62 6 ماهگي 43.5 7.0 65 7 ماهگي 44.7 7.8 67 عرفان روزي دو بار هر بار 3 پيمانه شير خشك ميخوره و بقيه رو غذا و شير خودمو ميخوره. ...
3 آذر 1393

از عرفان بابا به بابايي گل

بابايي جونم شلام/ بابايي جونم خيلي دوستت دارم. بابايي ميدونمكه امروز تفلدت هستش. اما من خيلي كوشولو هستم ميتونم بهت بخندم. ميتونم دنبالت راه بيفتم. ميتونم با صداي هاي خاصي صدات كنم تا خوشحال بشي بخندي. ميدونم خنده من يه دنيا برات ارزش داره . بابايي جونم !!!!!!!! ميدونم كه كمك دست مامانمي و با جون و دل توي نگهداشتنم كمكش ميكني.  بابايي جونم!!!! ! فكر نكني ها كه من ني ني ام و نمي فهمم!!!!!!! اما وقتي منو ميبري دستشويي و تميزم ميكني هم خيلي خوشحال ميشم!! ولي بابايي حيف كه اونقدر بزرگ نيستم برات كادو تولد اونم يواشكي بخرم و سورپرازت كنم!!! اما بابايي !!!!!!!!!!!!!! ماماني يه چيزايي توي سرشه!!!!!!! اينو از چشماش مي فهم...
3 آذر 1393

شیوه های رفتاری مادر در زمان غذا دادن به کودک

  شیوه های رفتاری مادر در زمان غذا دادن به کودک اگر مادر در زمان تغذیه کودک هدفهای زیر را دنبال کند         نیازهای تغذیه ای کودک را تامین کند         احساس استقلال کودک را در خوردن غذا برآورده سازد         عکس العمل مناسب و یکنواختی در مقابل رفتارهای کودک ابراز کند         ذائقه او را به انواع مواد غذایی عادت دهد         محیط سرشار از محبت و صمیمت و بدور از جنجال در زمان غذا خوردن فراهم کند      &nbs...
3 آذر 1393

خدايا !!!!!!!!! دلبندم 7 ماهه شد...............

خدايا!!!!!!!! امروز فرزندم و پاره تنم 7 ماهه شده! روزي او رابصورت نطفه اي ذربيني در دلم قرار دادي كه بي اراده تو هيچ چيزي هيچ جا بند نمي شود! بزرگ شد و از خونم تغذيه كرد و رشد كرد ! باز بي اذن تو نبوده! حركت را در درون دلم بهش اموختي! با حركاتش وجودش و سلامت بودنش را بهم نشان دادي طوريكه از حركاتش در درون دلم لذت ميبردم! چون به اذن خودت موجودي يا بهتر بگويم فرشته اي را در درونم مي پروراندم. باهاش زندگي كردم باهاش حرف زدم و باهاش خنديدم تا اينكه نگاه زيبايش را به دنياي بيرون دلم باز كرد و همه را خوشحال كرد. ميگويند در خانه اي كه كودكي باشد در آن خانه فرصتي براي غيبت كردن نيست و اينگونه سرگرم بزرگ شدنش شدم. با خنده اش خنديده ام و از حرك...
1 آذر 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسرم عرفان می باشد