يخورده آرامش ماماني در پايان هفته 35 بارداري
سلام عزيزانم. دوستاي خوبم . ماماني مهربون. مامانهاي آينده. امروز تصميم گرفتم برم پيش دكتر شهبازي تا شايد معلوم بشه كه عرفان كي و چجوري بدنيا مياد.
خانوم دكتر واقعا منو شرمنده كرده و هميشه هوامو داشته. تا رفتم پيشش صدام كرد و سونوگرافي رو ديدو بهم گفت كه خب ديگه چيزي نمونده و بيشتر از تو ما عجله داريم ديگه 20 ماه بعد برش ميدارم. خنديدم و گفتم خانوم دكتر من زايمان طبيعي ميخوام. با تعجب نگام كرد و گفت واقعا؟ گفتم اگه شما صلاح بدونين و اندازه لگنم خوب باشه دوست دارم زايمان طبيعي داشته باشم. خنديد و از جراتم تعجب كرد و گفت برو روي تخت بخواب بيام شكمتو ببينم. بعد اومد ضربانشو چك كردو اندازه شكمم رو گرفت و فشار خون گرفتن . بعد همه چي خوب بود و خانوم دكتر گفت اندازه شكمت هم خوبه اما مهم اندازه لگنته كه 20 روز ديگه معلوم ميشه. اونموقع بيا ببينيم تصميم نهايي چيه. اما يواشكي به همكارم گفت كه اين يه ريسكه داره مي كنه
بعد استعلاجيم رو نوشت و رفتم كاراي اداري رو انجام دادم. يهو توي حياط بيمارستان ديدمش. گفتم خانوم دكتر درسته من زايمان طبيعي ميخوام ولي تا خانوم عظيمي بالاي سرم نباشه كه ماماي كاركشته و صبور و با تجربه اي هست من زايمان طبيعي نمي كنم. خانوم دكتر گفت كه اصلا خودم بايد باشم. تازه خانوم عظيمي هم هماهنگ مي كنيم تا اونم باشه براي كمك. اينقدر خوشحال شدم. گفتم اخه زايشگاه بهم گفتن شما سر زايمان طبيعي نمي ايين!!!!!!!!!! تازه خانوم عظيمي هم شيفتش نباشه نمي تونه بياد! گفت تو فرق مي كني و تازه به كسي مربوط نيست و من نمي تونم تو رو همينجوري ول كنم. شرايط تو فرق مي كنه. خيلي دلم قرص شد. گفتم شما 15 ارديبهشت بيام ببينيد هرچي شما صلاح بدونين همون مي كنم. خلاصه كلي خيالم راحت شد. حالا يا لگنم درست ميشه اندازه اش و زايمان طبيعي با اطمينان مي كنم يا نميشه و 20 ارديبهشت سزارين ميشم. خدايا به اميد خودت. دوستاي خوبم هم براي من دعا مي كنن كه زايمان سالمي داشته باشم.
تازه بعد از ظهر هم رفتم مطب خانوم عظيمي و ازش خواستم با ورزش و تمرين منو براي زايمان طبيعي آماده كنه حالا يا ميشه يا نميشه ديگه. بنده خدا كلي شرمنده كرد منو .بعد گفت كه پنجشنبه ساعت 11 ظهر بيا درمانگاه تا ورزشها رو ياد بگيري. اگه سزارين هم بشي باز اين ورزشها كمك هست .