عرفان گلي ماعرفان گلي ما، تا این لحظه: 10 سال و 20 روز سن داره
ني ني وبلاگمونني ني وبلاگمون، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره

پسرم عرفان

گريه و خنده پسري و مهموني يكشنبه براي همكاراي ماماني

1393/3/9 20:38
1,428 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به دوستاي گلم. با خنده و گريه عرفان جونم اومدم. اين روزا گريه اش زيادتره. اخه نفخ ميكنه و هم كوليكز ميدم و هم گريپ ميكچر و هم استامينوفن و هم ديفن هيدرامين. طفلك خيلي پيچ ميخورد و ناله ميكرد. بردم دكتر و گفت نفخ داره و اينا رو بايد بخوره.

يكشنبه پسرم كلي مهمون داره و منم در تداركش هستم. ميخوام چاي و شيريني و اجيل و ميوه و ساندويچ و نوشابه بدم. همه وسايل رو خريدم و سفارش دادم. دعا كنين مهموني به خوبي بگذره. ادم هميشه استرس مهموني هاي پرجمعيت رو داره. اخه حدودا 100 نفر مهمون دارم كه همكارام هستن بيشتر و براي ديدن عرفانم ميان.100 نفر هم فك و فاميلا بودن كه براي سفره حضرت علي اصغر اومده بودن.براتون ميذارم عكساشو. بهم قوت قلب بدين. ممنونم. راستي طاها هم قراره بياد. اخه همشهريمه. عكسشو انشالله با عرفانم ميزارم.

راستي خبر اومده خاله سارا خانوم همكار ماماني هم بارداره و جواب ازمايشش مثبت شده. به خاله سارا هم تبريك مي گيم.محبتمحبتمحبت

پسندها (15)

نظرات (34)

مامان آرال
9 خرداد 93 20:46
عزیز دلم چقدر نازی از کدوم شهر هستید؟
مامان هدیه
9 خرداد 93 20:46
خب پس مامان خانمی حسابی سرت شلوغه امیدوارم بهت خوش بگذره
مامان آرال
9 خرداد 93 20:47
به ماهم سربزن بهم بگو لینکت کنم یانه
niniaz.ir
9 خرداد 93 21:13
تبلیغات و آگهی بیشتر = موفقیت و شانس بیشتر با سلام و عرض ادب هر کالا (حتی کالای دست دوم) و خدماتی را می تونید در سایت آگهی رایگان نی نیاز آگهی یا تبلیغ کنید. نی نیاز: تنها کافیست روی «دکمه ارسال رایگان آگهی» بالای صفحه سمت چپ کلیک کنید. از شهر انتخابی خود مطمئن شوید، اطلاعات آگهی را کامل کنید. و آگهی را ارسال کنید. www.niniaz.ir
مامان علی
9 خرداد 93 21:32
سلام.خوش بحال طاها که داره میاد...کاش علی هم میومد.راستی پسرت هم خنده اش و هم گریه اش ماهه.و اینکه باید بهش نعنا بدی...گلم حتما عکساشو بزار.راستی ما هم امروز مراسم داشتیم.حدود 150نفر مهمون داشتم. خیلی خسته شدم.داشتم میترکیدم...آخه هنوز هشت روزه زایمان کردم اما مجبورم کردند کل مراسم رو بشینم.. آخ
مهزاد مامان عرفان
پاسخ
خسته نباشي گلم. استرسش ادم رو از پا در مياره. البته من با مهمونام راحتم و زياد اهل تجملات نيستم. البته من حالم خوبه و سفره هم روز 11 زايمانم بود و باز بهتر بودم ولي يه عالمه بدو بدو و كار خونه كرده بودم
ღايـــليـــــــــا شاهـــزاده كوچولوي مامان و باباღ
9 خرداد 93 22:35
بـچـه کـه بـودم هـروقـت مـی رفـتـم آپـارتـمـان عـمـه م ایـنـا چنـد دقــیـقـه زل مـی زدم بـه چـراغـهـای راه پـلـه شـون بـعـد خـامـوش مـیـــشـد.... تـا هـفـتـه پـیـش فـکـر مـی کردم یـه قـدرت خـاص دارم , وقـتـی فـهـمـیـدم تـایـمـر داره کـمـرم شـکـسـت!!! خـداااااااااااا میـشـنوی صـدااامـو???
ღايـــليـــــــــا شاهـــزاده كوچولوي مامان و باباღ
9 خرداد 93 22:37
بدین وسیله اعلام میشود ان عده از عزیزان که بعداز نیمه دوم سال 1379 بدنیا امدند جزو گودزیلاها میباشند و نسبتی با دهه هفتادی های سرور(قلفونتون بلم) ندارن... والا اینا ابرویی برا ما نذاشتن....
مامان آرال
10 خرداد 93 2:27
سلام مامانی متن مامان ارال اینجا هم به اسم من تیتر زدن خدایا گیج شدم این کیه داره با من بازی میکنه خدا ذلیلش کنه خیلی ناراحتم شرمنده
مهزاد مامان عرفان
پاسخ
ناراحات اولما عزيزيم. اصلا مهم دويير
نهال مامان نامی
10 خرداد 93 8:07
سلام مامان آرال به خدا من نیستم اون ساینا خانوم کیه؟
ترنم
10 خرداد 93 8:13
وای چه نازه عرفان ایشالله مهمونیت بخوبی برگزار بشه و حسابی به مامان و پسر خوش بگذره
مهزاد مامان عرفان
پاسخ
ترنم جونم فعلا راحتي بزار پسرت بياد و همه رو دور خودش جمع كنه. براي شما هم از اين مراسمها هست ها. اماده باش كه اومديم.
مامان دانیال-ویانا
10 خرداد 93 9:17
الهی قربونت برم پسر کوچولوی نانازهم گریت قشنگه هم خندت ولی ایشالا همیشه بخندی عزیز دلم آخ بمیرم برا پسرمون که دل کوچولوش درد گرفتهعزیزم من همیشه به بچه هام عرق نعنا و آبجوش نبات میدم سریع خوب میشن ایشالا مهمونیت به خوبی برگزار بشه گلم از همین الان بهت خسته نباشید میگم
مهزاد مامان عرفان
پاسخ
ممنونم ماماني خوشگل. نظر لطفتونه. امروز پسرم خيلي جيگر شده توي اشپزخونه كنارم بازي كرده تا من يخورده كارام انجام بدم و مرغ سالادالويه فردا رو بپزم.تازه يخورده ديگه همونجا خوابيده. انشالله فردا بخوبي تموم بشه. وياناي ناز رو هم خيلي خيلي ببوس
مامان دینا
10 خرداد 93 9:24
اخ چه ناز و ملوس هست این پسری ایشالله به خوبی مراسمت برگزار شه
مهزاد مامان عرفان
پاسخ
ممنونم عزيزم. انشالله
هستی مامی
10 خرداد 93 9:40
مامان خانمی
10 خرداد 93 9:43
کاش ما هم میتونستیم مثل مامان عرفان جون بیایم مهمونی
مهزاد مامان عرفان
پاسخ
عزيزم مجلس بي رياست. تشريف بياريد
مامان ضحــــا
10 خرداد 93 11:37
سلام ماشاالله به گل پسرتون.خدا براتون نگهش داره. انشاالله مهمونيتون هم هر چه باشكوهتر برگزار بشه
مامان زينب و خاله جون
10 خرداد 93 13:08
انشاءالله به خير و خوشي بگذره راستي اين هم دارو به شكم بچه ات نريز عزيزم هنوز خيلي زوده براي اين داروها اين روزهاي سخت زود ميگذره ولي ميبيني كه كلي داروي حساسيت زا تو شكمش ريخته فقط سعي كن با انواع بغل كردن و راه بردن آرومش كني
کاترین مامان بنیتا
10 خرداد 93 13:49
سلام عزیزم ما هم از شهر آستارا هستیم پسر زیبایی داری خدا حفظش کنه
ریما مامان آیسا
10 خرداد 93 13:54
سلام پسر ناز من
ترنم
10 خرداد 93 13:56
وای عزیزم دلم برا اون روز آب میشه کاش میتونستم بیام مهمونی شما ولی من ایلام کی بیاد این همه راهو
مامان عليرضا
10 خرداد 93 15:27
خاله قربون اون خنده و گریه هات. مامانی صدتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتا مهمون داری؟از ته دلم دعا میکنم مهمونیت خیلی خیلی خوب برگذار بشه.اینو واقعا از ته دلم برات خواستم.چون من که از بیستا مهمونم میترسم چه برسه به صدتا!خدا ایشالا کمکت کنه.
مامان ریحانه گل بهشتی
10 خرداد 93 17:21
سلام ان شاالله موفق باشی خیلی سخته با بچه مهمون داری منم این هفته کلی مهمون دارم
مامان جونم(سوگند من)
10 خرداد 93 17:47
عزیز دلم نخند که دلم برات یذره میشهبخند خاله همیشه بخند نفسم مهمونی خوب بود؟خوش گذشت؟همیشه به شادی عزیزم
شبنم
10 خرداد 93 23:56
الهی چه خنده ی ماهی داره این شازده پسر ما خدا حفظش کنه براتون تا سالیااان سااال وای چه باحال که 100 نفر مهمون دارین ! ایشالا حسااابی بهتون خووش بگذره ! تا باشه مهمونی و دور همی و خوشگذرونی ! ما فامیل و دوست و آشنا کم داریم ! فکر کنم واسه ی گلشید سر جمع 30نفر هم نشن مهمونامون نمیدونم کجایین ولی قطعا جنوبی نیستین ! اگر نزدیک بودین میامدم کمک تون شازده پسر رو از طرف من ماچش کن عزیزم
مامان شمیم
11 خرداد 93 10:21
سلام عزیزم این خنده اش خیلی خوشگله قربونت بشم
مامان شمیم
11 خرداد 93 10:24
مامان آیسان
11 خرداد 93 10:35
سلام خاله جون من آیسان هستم با تبادل لینک موافقی
مامان عالمه
11 خرداد 93 12:46
سلام خواهری جونی خوبی؟واسه آش چاغاله بادام جو را از شب قبل خیس کردم بعد با عدس گذاشتم یواش یواش بپزه بعد از اینکه پخت آب قلم را اضافه کردم و دوباره گذاشتم بپزه چاغاله ها را افقی دو تکه کردم و ریختم یک ساعت دیگه گذاشتم بپزه و در پایان قره قروت محلی و نمک را ریختم و نیم ساعت بعد خاموش کردم.من از ظهر گذاشتم واسه ی شب زیرش را خیلی کم کردم.
ابجی سجا
11 خرداد 93 16:18
الهی در شگفتم از آنکه کوه را می شکافد تا به معدن جواهر دست یابد ولی خویش را نمیکاود تا به مخزن حقائق برسد . . .
مامان
11 خرداد 93 17:22
سلام یاخجی سوز ساغولون کی منه دلداری وئردوز اللاه شوکور او روانی مدیریت مسدود ائلدی وبلاگین
♥ مامان مهیلا ♥
11 خرداد 93 18:18
آخی چه زیبا میخنده خیلی بانمکه انشالله مراسمتون به نحو احسن تموم میشه منتظر عکساش هستیم
مامان هلیا
12 خرداد 93 9:42
مامانی عرق نعناع رو هم امتحان کن ، من واسه هلیا فقط از عرق نعناع و نبات استفاده میکردم ، دیگه هیچی بهش نمیدادم ایشاا... که مهمونی به خوبی و خوشی گذشته و پسرمون اذیت نکرده ، قربون خنده و گریه ش
مامان پریا
12 خرداد 93 13:29
دوستم امیدوارم مهمونیتون خیلی خوب برگزار بشه گل پسرت هم خندش دلنشین هم گریه ش یعنی تو هر دو با مزست ولی الهی که هیچ وقت گریشو نبینی
ابجی سجا
12 خرداد 93 16:13
اون نــگـاهـی کـه گـوشـه اش یـه قـطـره اشــک بـرق مـیـزنـه !!! بـه انـدازه تــمـومِ حــرفـایِ دنـیــا ســنــگــیــنــه . . . !
فاطمه ع
12 خرداد 93 22:57
انشاا.. همیشه بخنده برات
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسرم عرفان می باشد