ولادت امام حسین (ع) و حضرت ابوالفضل و امام سجاد (ع) گرامی باد
سلام به همه دوستان این روزا یه کم سرم شلوغ بود و داشتم برای مهمونی آماده می شدم برای همین از وبلاگ و دوستان خبری نداشتم.
اینجا پسر مامان توی آشپزخونه دراز کشیده و بازی می کنه و منم دارم کارام انجام میدم . طفلی پسرم همینجا خوابید و هوامو داشت تا کارامو انجام بدم
اینم دریا جون دختر همکارمه ماشالله خیلی دوست داشتنیه.
راستی طاها جونم هم اومده بود اما یخورده بی قرار بود امت خیلی نازتر از عکسش . من سرم شلوغ شد اما مامانش از عرفان و طاها فکر کنم عکس گرفت که اونم از وبلاگش برداشتم
نیگاه کن پسرم یخورده سیاست به خرج ندادی. طاها اول تا اخرش گریه کرد اما توی عکس اصلا خودشو نباخت. اما تو از اول تا اخرش خواب بودی اونوقت توی عکس اینجوری..................!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اینم تخت پسری هست که درست روز مراسم و با اونهمه کار اوردن و نصبش کردن. اما برچسبهاش رو خودم گرفته بودم و چسبوندم و اسباب بازی هاش رو از دست بچه ها بالا گذاشتم که دست نزنن والا برای پسرم سالم نمی مونن.
اینم تدارکات مراسم که چای و شکلات و شیرینی و میوه و ساندویچ و نوشابه بود.
خیلی ها اومده پودن و خیلی خوشحالم کردن و واقعا شرمنده ام کردن. اما خیلی ها نیومده بودن و کلی وسایل و تدارکات اضافه موند و کلی دپرس شدم. اما خب قسمت این نبوده و چیز دیگه بوده.
اینجا روز ولادت قمر بنی هاشم هست و با پسری آماده شدیم بریم مسجد برای مراسم هم مابقی ساندپویچ رو بردیم که مهمونای آقا بخورن بلکه دعای خیرش نصیب پسریم بشه.
اینم سفره ولادت اقا قمر بنی هاشم هست و پسری توی سفره . خیلی خوشگل شد. کلی کیف کردم