عرفان گلي ماعرفان گلي ما، تا این لحظه: 10 سال و 9 روز سن داره
ني ني وبلاگمونني ني وبلاگمون، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

پسرم عرفان

ولادت امام حسین (ع) و حضرت ابوالفضل و امام سجاد (ع) گرامی باد

1393/3/13 0:37
1,569 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه دوستان این روزا یه کم سرم شلوغ بود و داشتم برای مهمونی آماده می شدم برای همین از وبلاگ و دوستان خبری نداشتم.

اینجا پسر مامان توی آشپزخونه دراز کشیده و بازی می کنه و منم دارم کارام انجام میدم . طفلی پسرم همینجا خوابید و هوامو داشت تا کارامو انجام بدم
 

 

اینم دریا جون دختر همکارمه ماشالله خیلی دوست داشتنیه.

راستی طاها جونم هم اومده بود اما یخورده بی قرار بود امت خیلی نازتر از عکسش . من سرم شلوغ شد اما مامانش از عرفان و طاها فکر کنم عکس گرفت که اونم از وبلاگش برداشتم

نیگاه کن پسرم یخورده سیاست به خرج ندادی. طاها اول تا اخرش گریه کرد اما توی عکس اصلا خودشو نباخت. اما تو از اول تا اخرش خواب بودی اونوقت توی عکس اینجوری..................!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!نه

اینم تخت پسری هست که درست روز مراسم و با اونهمه کار اوردن و نصبش کردن. اما برچسبهاش رو خودم گرفته بودم و چسبوندم و اسباب بازی هاش رو از دست بچه ها بالا گذاشتم که دست نزنن والا برای پسرم سالم نمی مونن.

 

اینم تدارکات مراسم که چای و شکلات و شیرینی و میوه و ساندویچ و نوشابه بود.

خیلی ها اومده پودن و خیلی خوشحالم کردن و واقعا شرمنده ام کردن. اما خیلی ها نیومده بودن و کلی وسایل و تدارکات اضافه موند و کلی دپرس شدم. اما خب قسمت این نبوده و چیز دیگه بوده.

 

اینجا روز ولادت قمر بنی هاشم هست و با پسری آماده شدیم بریم مسجد برای مراسم هم مابقی ساندپویچ رو بردیم که مهمونای آقا بخورن بلکه دعای خیرش نصیب پسریم بشه.

 اینم سفره ولادت اقا قمر بنی هاشم هست و پسری توی سفره . خیلی خوشگل شد. کلی کیف کردم

 

 

پسندها (18)

نظرات (23)

ترنم
13 خرداد 93 8:10
تخت عرفان جون مبارک خیلی قشنگه دستت درد نکنه ایشالله با دل خوش استفاده کنه مهمونیتون خوش گذشت؟
خاله محمدطاها
13 خرداد 93 10:15
الهی خاله قربونش بره خودش از هم چی قشنگتره از تخت و غیره مامانی دستتم درد نکنه خسته شدی مهمونی داشتی انشاا... همیشه به شادی
مامان خانمی
13 خرداد 93 10:35
پس کو عکس طاها جون و عرفان جون که قرار بود بزاری؟
مامان علی
13 خرداد 93 14:34
عزیزم سفره ات قبول باشه..تخت عرفان جون هم مبارکش باشه...بووووووووش
بابای علی
13 خرداد 93 14:36
بابای عرفان جووووون سلام.از تبریکت واسه بدنیا اومدن علی ممنون ..انشالله گل پسرامون زودی بزرگ شن و ما بیاییم شهر شما واستون مهمون....
fafa
13 خرداد 93 16:22
عزیززززززززم خدا حفظش کنه ماشالله بزرگ شده پسر نازمون راستی شکل کیه؟
رز
13 خرداد 93 20:04
سلام...سلام...الهی قوربون اون قدت برم...تختت هم مبارکت باشه
شادی (دختر دایی عرفان)
13 خرداد 93 20:05
سلام عمه جون...اون روز خیلی خوش گذشتااااا..
مامان آنيسا
13 خرداد 93 20:46
عزیزم تخت گل پسرمون مبارک باشه برای عرفان جون اسپند دود کن
مامان پریا
14 خرداد 93 23:42
تختت مبارک عرفان عزیزم راستی مامانی خسته نباشی
آقای خونه
15 خرداد 93 15:58
ماشالا به شما که با بچه 1 ماهه این همه مهمون داری میکنی!! تخت نی نی هم مبارکش باشه خیلی خوشگله
فرزند صالح
15 خرداد 93 16:04
ای وای مامان عرفان جون نظر قبلی رو خودم گذاشتم. اومدم تو وبلاگ دسترسی شوهرمو درست کنم، نی نی وبلاگ هوشمند شده انگار، با اسم اقای خونه نظرو ثبت کرده ببخشید
ابجی سجا
15 خرداد 93 16:23
بعضي وقتها فكر مي كنيم چون خيلي گرفتاريم بخدا نمي رسيم اما حقيقت اين است كه چون به خدا نرسيديم خيلي گرفتاريم
مامان دانیال-ویانا
15 خرداد 93 17:49
سلام عزیز دلم خوشحالم که مهمونی به خوبی برگزار شده الهی قربون عرفان جونمم برم که خوب باهات همکاری کرد هزار ماشالا روز به روز ناز تر میشه خدا حفظش کنه چه خوب شد که طاها جونی هم مهمونتون بود ایشالا قسمت بشه ما هم ببینیمتون سفره قشنگی چیدی خدا قبول کنه ایشالا همه ی نی نی ها در پناه ائمه باشن بووووووووووس واسه خودت و عرفان نازم سلام منو به شادی جون و هانیه جون برسون
مامان جونم(سوگند من)
15 خرداد 93 20:21
چه پسر گلی که به مامانش کمک می کنه چه تخت خوشگلی بالاخره اوردنش مبارکه انشالله که همیشه شاد باشی دوست گلم کلی امروز شاد شدم بهم زنگ زدی عزیزم انشالله نت بزودی وصل بشه و بازم بیایی پیش ما بووووووووووووووووووووووووووووووس عرفان جونم بووووووووووووووووووووووووووووووووس
مامان خانمی
15 خرداد 93 23:08
سلام گلم امیدوارم که مهمونی بهتون خوش گذشته باشه.
الهه
16 خرداد 93 15:32
ناااااازی!
ابجی سجا
17 خرداد 93 17:34
سخــــــت ترین کار ... بی خـــــبر بودن ! از آن کس که دوستش داری .. و دلتنگــــــشی ..
مامان جونم(سوگند من)
17 خرداد 93 21:52
عزیزم هنوز که نیومدی ببخش منو نتونستم بهت زنگ بزنم در گیر سوگند هستم دارم از پوشک میگرمش دعا کن همه چیز خوب پیش بره ببببببببببببببببببببببببببببوس برای دو تا عزیز دلم
مامان علی مرتضی
18 خرداد 93 14:10
سلام دوست عزیز خوبین؟خدا گل پسرتونو براتون نگه داره واز چشم بد حفظ کنه مدل تختش خیلی قشنگ وجاداره برادر شوهرم کارش درست کردن این جور چیزهاست با اجازه من عکس تخت پسرتونو سیو کردم تا به برادر شوهرم نشون بدم تا نشالله واسه پسرم درست کنه اگه رازی بودم که ممنونم اگه نبودی خبرم کن تا پاکش کنم .
مهزاد مامان عرفان
پاسخ
سلام عزیزم. ممنونم نظر لطفته. البته که میتونی بدی درست کنن این یعنی تخت پسرم پسند شده. راستی من سبزش رو روشنتر می خواستم. نشده. تازه حواست باشه که در کشوهای پایین تخت از کدوم سمت باشه. کدوم سمتش مورد استفاده هست.
حبه قند
18 خرداد 93 22:20
عزیزم چه پسر نازنینی. خیلی سخته مهمونی دادن چطوری کارهاتو انجام دادی؟
فاطمه ع
19 خرداد 93 13:44
ماشاا.. خیلی حوصله داری گلم از وقتی عرفان جون اومدههمش درگیره مهمون و ... هستی خوشبحالت من بودم تا5 ماهگی حاله این کاارا رو نداشتم موفق باشی عزیز
مهزاد مامان عرفان
پاسخ
عزیزم درسته خیلی استرس داره اما بخاطر پسرم اومدن و وظیفه ماست که از مهمان قدردانی بکنیم چرا که مهمان حبیب خداست
مامان جونم(سوگند من)
19 خرداد 93 21:19
عزیزم خوبی اومدی یا نه؟ دلم براتون تنگیده زود بیا دیگه
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسرم عرفان می باشد