خدايا !!!!!!!!! دلبندم 7 ماهه شد...............
خدايا!!!!!!!! امروز فرزندم و پاره تنم 7 ماهه شده! روزي او رابصورت نطفه اي ذربيني در دلم قرار دادي كه بي اراده تو هيچ چيزي هيچ جا بند نمي شود! بزرگ شد و از خونم تغذيه كرد و رشد كرد ! باز بي اذن تو نبوده! حركت را در درون دلم بهش اموختي! با حركاتش وجودش و سلامت بودنش را بهم نشان دادي طوريكه از حركاتش در درون دلم لذت ميبردم! چون به اذن خودت موجودي يا بهتر بگويم فرشته اي را در درونم مي پروراندم. باهاش زندگي كردم باهاش حرف زدم و باهاش خنديدم تا اينكه نگاه زيبايش را به دنياي بيرون دلم باز كرد و همه را خوشحال كرد. ميگويند در خانه اي كه كودكي باشد در آن خانه فرصتي براي غيبت كردن نيست و اينگونه سرگرم بزرگ شدنش شدم. با خنده اش خنديده ام و از حركات و رفتار جديدش ذوق كرده ام. اما با گريه اش گريه نكردم تا فرزندم مرد بار بيايد و در مقابل سختي ها تحمل داشته باشد.
خدايا! حال كه دلبندم 7 ماهه شده شايد بايد مانند ساير مادرها كيك 7 ماهگي درست ميكردم و جشن مي گرفتم!! اما نگرانم!!!!! نگران روزي هستم كه بين ما جدايي بيفتد!!!!
جدايي كه جدايي ابدي باشد. خدايا! ميدانم كه هر چه اراده كني بايد تسليم باشم.انروز كه دستم از دنيا كوتاه مي شود و بايد از دنيا و فرزندم خداحافظي كنم به من قدرت بده كه از مرگ نترسم و فرزندم را پريشان نكنم. با اينكه ادماي گناهكاري مثل من بايد از مرگ و نتيجه اعمال بترسد . ولي چه كنم كه به در لطف و كرمت چشم دوخته ام.
خدايا!!!! اين مرگ نيست كه مرا به اين حد نگران كرده كه بازگشت همه ما بسوي خودت هست. بلكه نگرانم كه فرزندم را درست تربيت نكنم. وظيفه مادري را درست ادا ننمايم. كودكم را مرد بار نياورم و شرمنده امام زمانم باشم كه كودكم را نذر او كرده ام تا در ركاب مولايمان باشد. خدايا !!! از تو مي خواهم كه مرا در راه تربيت صحيح فرزندم كمكم كني.
ويا اينكه اگه اراده كني كه غم ازز دست دادن دلبندم را نصيبم كني تا امتحانم كني به من صبر دوري او را بده . چرا كه امانتي هست در دستم از طرف خودت و هروقت اراده كني ميدانم بايد از او بگذرم. گرچه كه خيلي سخت و جانگداز هست. خدايا در انروز مرا شرمنده دلبندم نكن. دوست دارم انگونه تربيتش كرده باشم كه دري از درهاي بهشت را برويش باز كني.
الهي امييييييييييييييييييين