بالاخره اومدیم برای شروع نه ماهگی عرفانی..................
سلام سلام سلام همه دوستانم سلام. همه مامانای گل سلام همه عزیزانی که توی این مدت غیبت من پیام دادن سلام دوستانی اس ام اس دادن سلام . شرمنده همه دوستان و پسرم هستم. اول اینکه کارم خیلی دنگ و فنگ داره و یه مدت بعد ناهار دوباره میرفتم سرکار تا هم جا بیفتم و هم کارای عقب افتاده تموم بشه.تازه اونقدر وقت ندارم که به کارای عرفان و خونه برسم و درسته حسابی وقت نداشتم از عرفان عکس بگیرم لذا شرمنده شدم. تازه سیستمم هم مشکل داره و گاهی هفته ای یه روز بزور میتونم روشنش کنم . انشالله بعد از عید یه لب تاب خوب میخرم و راحت میشم.
سر دوستان را درد نیارم که بعد از یک ماه اپ شدن دوست دارم با عکس بیام که بزرگ شدن عرفان به روایت تصویر قشنگتره.
اینجا 10 دیماه و ده روز از ماه نهم عرفانی سپری شده این کلاه تابستونیشه و به یاد روزای گرم گذاشتیم سرش و بهش بازم میاد
اینجا 13 دیماهه و عرفانی عاشق بازی با سیم هست الا هر نوع سیمی و منم یه هدفون بی استفاده دارم که دادم دستش و اونم واقعا ازش لذت میبره
بعد از کلی تلاش 16 دی تونستم از دندون خوشگلش این عکس رو بگیرم.این دندون اول دی با صداش خودشو نشون داد و اونروز اینقدی شده.
اینجا 16 دی هستش . این عکس با این قیافه خیلی بدلم نشست.
بنظر شما این پسره رو با این قیافه بخورم یا نخورم؟
پسره بلا چند روز دو سه قدم 4 دستو پا میرفت ولی تولد هادی پسردایی که 18 دی بود علنا میرفت و یادش میرفت و یهو سینه خیز میرفت
این پسریه بلا از الان مطالعه رو دوست دارهاینجا 21 دی هست . یعنی ماه نهم هم رو به اخره. وای!!!!!!!!!!!!! عرفانی داره بزرگ میشه.
اینجا 26 دیماه و عرفانی کاملا 4 دستو پا میره و از سریع رفتنش ذوق می کنه کلی
این روزا شیکرپسرم کنار هرکی بشینه ازش میگیره و بلند میشه
تازه همون روز از مبل هم گرفته و بلند شد و خوشش اومده و مدام به مبل حمله میکنه.
اینجا لباسی رو دوختم با گریه تنش کردم. اخه اصلا از در آوردن و پوشیدن لباس خوشش نمیاد خصوصا که خوابشم بیاد.
اینم چندتا عکس از آخرای 9 ماهگیت که 27 دیماه هست.
پسرم این چه قیافه ای هست انصافا!!!!!!!!!!!!!! میگم پسر بلا ق دارم والله!!!!!!!!!!
واما اولین روز ماه دهم اول بهمن هستش که با تاخیر شیکرم شروع ماه دهم زندگیت مبارک عزیزم.
اولین روز از ده ماهگیت شروع صدای دومین مروارید قشنگته. عزیزم دومین مرواریدت مبارک.
اول بهمن ماه. آقا عاشق جاروبرقی هستن.
آقا بدین صورت خودشو از مبل میکشه بالا
بچه ام با بادکنک درگیر شده و میخواد بخورتش
اینم زرزری که از محل خودشون توی لمرد بهمون دادن و باهاش بازی میکنه.
اینم سیب زمینی سرخ کرده تیکه تیکه شده که ایجوری بهش حمله میکنه
پسری لیوان رو خیلی دوست و چایی و اب هم خوب میخوره
پسری سیب رو اینطوری میخوره و جای دندونای کوچیکش همه جای سیب میشینه.
پسره دیگه دست به میز تلوزیون هم میرسه. کلا خطرناک شده.
پسری روروئکش خونه مامانه. منم خونه توی کالسکه اش گذاشتم که موقع نماز فکرم نمونه که مبادا به بخاری دست بزنه.
امروز 8 بهمن رفتیم تولد طاهاکوچولو که کیکش خیلی قشنگ بود انشالله شیرینی عروسیش.
اینم طاها و عرفان. ولی عرفانی همیچین طاها رو کشید سمت خودش که نزدیک بود بیفته.