لالای آذری با ترجمه فارسی
داغلارین لاله سینه برای لاله های کوهستان
گوزلرین قاره سینه برای سیاهی چشم ها
آنالارقربان اولسون مادران قربان شوند
ئوز کورپه باله سینه برای کودک کوچک شان
لای لای دئدیم بویونجا لالای گفتم به اندازه قدت
باش یاسدیغا قویونجا تا سرت را بر بالش گذاشتی
یات سن گول یاتاغیندا بخوابی در خوبگاه گل
باخیم سنه دویونجا تا سیر نگاهت کنم
بالام بیرسوین گوروم کودکم خوشحالی کن تا ببینم
سرو تک بویون گوروم مانند سرو قامتت را ببینم
تانریدان آرزوم بو دور آرزویم از خدا اینست
بالامین تویون گوروم عروسی کودکم را ببینم
بالا عمرون چوخ اولسون کودکم عمرت طولانی باشد
گویلون،گوزون،توخ اولسون چشم و دلت سیر باشد
سنه لای لای چاغیریم با صدای بلند برایت لای لای بگویم
دشمانلارون یوخ اولسون تا دشمنانت نابود شوند.
قربانون قوزی اولسون بره فدای تو بشود
قوزونون یوزی اولسون صدها بره فدای تو بشود
قوزودان قربان اولماز از بره قربانی پذیرفته نمی شود
قوی آنانون ئوزی اولسون بگذار مادر فدای تو بشود.
یول اوسته بولاق اولارام سر راه، چشمه خواهم شد
آخارام، بولاق اوللارم مثل رود جاری خواهم شد.چشمه خواهم شد
سن منیم ئوز بالامسان تو کودک خود من هستی
ئوزوم گوز-قولاق اوللارم خودم چشم وگوش تو خواهم شد.
آی دوغدی یانا دوندی ماه نو شد هلال گشت
اولدوزلار سانا دوندی ستاره ها قابل شمارش گشتند
بالا دردین چکمکدن ازبس غصه کودکم را خوردم
اوره ییم قانا دوندی قلبم خون شد.
لای لای گولوم لای لای لای لای گلم لای لای
گولوم،بولبولوم لای لای گلم،بلبلم،لای لای
بویی سنین ساینده در سایه بزرگ شدن و قد کشیدن تو
منده بیر گولوم لای لای من هم خنده ای بکنم(خوشحال باشم)
لای لای بگیم لای لای لای لای بزرگم(سرورم)لای لای
گوزل گویچکیم لای لای زیبا و خوشگلم لای لای
غربت ئولکه،یاد ائلده در سرزمین غریب و ایل غریب
آرخام،کومگیم لا لای پشتیبان و کمکم لای لای
لای لای امگیم بالا لای لای حاصل زحمتم ، فرزندم
دوزوم چورگیم بالا نان و نمکم ،فرزندم
تانریدان عهدیم بودر با خدا عهدم این است
گوروم کومکین بالا یاری و کمک ترا ببینم.
لای لای چالام آدوا با نامت لایی می گویم
علی چاتسن دادوا حضرت علی به دادت برسد(کمکت کند)
علی دادا چاتاندا زمانی که حضرت علی کمکت می کند
منی ده سال یادوا مرا هم به یاد بیاور.
لای لای دئدیم اوجادان لای لای گفتم با صدای بلند
سسیم چیخمیر باجادان صدایم از پنجره(دودکش یا روزن سقف) بیرون نمی رود
آللاه سنی ساخلاسین خدا ترا حفظ کند
چیچکدن،قیزیلجادان از آبله و سرخک.
اوینده ائشیگینده در خانه و زندگیت
یات قوزوم بئشیگینده بخواب بره ام در گهواره ات
بیرمن،بیردان اولدوزی یکی من یکی ستاره سحری
دورموشوق کشیگینده به نگهبانی تو ایستاده ایم.