دل نوشته بابایی
سلام به بهترین کسی که خیلی دوستش دارم( منظورم مادرته جونم) . عزیزبابا! مادرت برای این وبلاگ خیلی زحمت کشیده من تا به امروز توی وبلاگت دقیق نشده بودم تا اینکه امروز یه سری بهش زدم. مادرت واقعا گل کاشته. از وقتی که اومدی توی دل مامانی برای اومدنت روزشماری می کنم. پسرم پدرت خیلی نمی تونه احساساتشو بروز بده. اما عزیزم در اینده تو مثل من نباش
پسر گلم من اهل دل نوشته نیستم دوست دارم با پدرت دوست باشی نه یه رابطه پدر رو فرزندی داشته باشیم. نمیدونم این حس پدر بودن چه حسیه ولی از وقتی که معلوم شد که مادرت حامله است این حس قشنگ تو وجودم پیدا شد
پسرم نمیدونم راجع بهت چی حرف بزنم پدرت خوب بلد نیست حرف بزنه
ولی خیلی خیلی منتظرم تا بیای تا نشونت بدم چقدر دوستت دارم عرفان بابا نمیدونی که از الان حس و حالی دارم که با هیچی نمیتونم عوضش کنم پسرم امیدوارم از دل نوشتم خوشت اومده باشه