اولین خرید سیسمونی در اولین جمعه اسفندماه 92
عزیزم امروز ساعت 11 و نیم با بابایی و خاله رفتیم مغازه شوهر دخترعمو تا چندتا از وسایل ضروریتو بخریم. مامانی من امیدوارم با دل خوش توشون زندگی کنی.
خوشگلم کالسکه و ساک وسایلته. رنگش با نظر خاله و بابایی بوده . امیدوارم مورد پسندت باشه و با دل خوش و خنده با کالسکه ات گردش بری.
مامانی من! سرویس خوابت رو خاله زحمتشو کشیده و خیلی هم ذوق کرده موقع خرید . مبارکه جیگرم باشه و خوابای خوش ببینی توش دلبندم.
عزیزم ایشالله حموم دومادی. وسایل حموم و نظافتته گلم . نخواستیم همه آبی بشه و پشه بندت که موقع پشه بدنیا می آیی گلم. الهی بمیره پشه ای که بخواد پسر نازمو نیش بزنه.
مامانی من کلا خرید امروزمون اینه قراره یه سری از وسایلتو آقاجون یعنی بابای بابایی از کویت برات بیاره و تختتو هم سفارش دادم خیلی گرون تموم شد جیگرم ولی فدای یه تار موت. تا دومادیت ساپورتت می کنه گلم. روروئکتم قراره حاجی ماما یعنی مامان مامان بخره.